سنسورهای بویایی (Smell Sensors): تا همین اواخر سنسوری که بتواند مشابه حس بویایی انسان عمل کند، وجود نداشت. آنچه که موجود بود یکسری سنسورهای حساس برای شناسایی گازها بود که اصولا هم برای شناسایی گازهای سمی کاربرد داشتند. ساختمان این سنسورها به این صورت است که یک المان مقاومتی پسیو که از منبع تغذیهای مجزا، با ولتاژ 5+ ولت تغذیه میشود، در کنار یک سنسور قرار دارد که با گرم شدن این المان حساسیت لازم برای پاسخگویی سنسور به محرکهای محیطی فراهم میشود. برای کالیبره کردن این دستگاه ابتدا مقدار ناچیزی از هر بو یا عطر دلخواه را به سیستم اعمال کرده و پاسخ آن را ثبت میکنند و پس از آن این پاسخ را به عنوان مرجعی برای قیاس در استفادههای بعدی به کار میبرند. اصولا در ساختمان این سیستم چند سنسور، به طور همزمان عمل میکنند و سپس پاسخهای دریافتی از آنها به شبکه عصبی ربات منتقل شده و تحلیل و پردازش لازم روی آن صورت میگیرد. نکته مهم درباره کار این نوع سنسورها در این است که آنها نمیتوانند یک بو یا عطر را به طور مطلق انداره بگیرند. بلکه با اندازهگیری اختلاف بین آنها به تشخیص بو میپردازند.
توانایی هوا در نگهداشتن آب تاثیر قابل ملاحظهای روی تعداد زیادی از فرایندها كه در اتمسفر عادی انجام میگیرند، برحسب تعداد كاربردهایی كه شامل میشود، آب ممكن است ماده خیلی مهمی در زندگی روزمره ما باشد وآن در هوا، جامدات و سیالات اتفاق میافتد. انی در این مواد تشخیص داده میشود. با وجودیكه جمله رطوبت معمولاً به آب موجود در هوا اطلاق میشود (كه مهمترین كار اندازهگیری رطوبت نشان داده میشود)، آن اغلب خیلی مفید است كه بتوان محتوای آب جامدات و مایعات را بطور مستقیم تعیین نمود.
وقتی غلظت بخار آب در گازها، اصولاً در هوا، تعیین میشود مهم است كه میان موارد زیر فرق گذاشت:
رطوبت مطلق، كه مقدار بخار آب موجود در واحد حجم گاز است و بوسیله گرم بر مترمكعب اندازهگیری میشود.
رطوبت اشباع، كه مقدار ماكزیمم آب موجود در واحد حجم گاز است و بوسیله گرم بر مترمكعب اندازهگیری میشود.
رطوبت نسبی، كه نسبت رطوبت مطلق به رطوبت اشباع است و مقدار آن بین 0 و 1 میباشد.
همچنین نسبت فشار جزئی بخار آب در دمای اندازهگیری به فشار اشباع ممكن در همان دما استفاده شود. عموماً، آن رطوبت نسبی است كه مهمترین مقدار اندازهگیری ده را نشان میدهد یك اندازه قابل استفاده غالباً نقطه تراكم میباشد. این دمایی است كه در آن رطوبت اتمسفر كه قابل ملاحظه است فرض میشود كه رطوبت نسبی در آن مقدار 1 را دارد. وقتی كه دما زیر این نقطه بیافتد بخار آب شروع به تراكم میكند.
اندازهگیری مستقیم محتوای آب مایعات و جامدات خیلی مشكل است چون آن بندرت ممكن است كه محتوای آب یك محصول بعنوان یك اندازهگیری جداگانه انجام شود. در جامدات این مقدار براحتی بوسیله وزن كردن محصول، خشك كردن آن و سپس دوباره وزن كردن آن بدست میآید. اگرچه، تعدادی منبع خطا در ارتباط با این روش، برای مثال تجزیه شدن پروب، طول مدت خشك كردن و نوع پیوند آب وجود دارد.
سیستمهای اندازهگیری موثق از زمانهای طولانی برای تعیین مقدار رطوبت وجود داشته است. این شامل روشهای مكانیكی از قبیل رطوبتسنج مو، پسیكرومتر و شناساگر رطوبت LiCl كه در آن مقاومت سطح سنجیده میشود. یك ولتاژ A.C در الكترود شماره 3 بكار برده میشود. این موجب جاری شدن یك جریان از میان LiCl و گرم كردن محلول LiCl میگردد. در نتیجه آب از محلول بخار میشود. بزودی تمام آب بخار میشود، هدایت و با آن جریان ما بین الكترودها بسرعت تنزل و دما سقوط میكند. رطوبتسنج LiCl حالا قادر به جذب آب از هوا است. هدایت آن افزایش یافته و جریان دوباره موجب تبخیر آب میشود. در این روش دما خودش را به حالت تعادل مابین توان الكتریكی بكار گرفته شده و انرژی گرمایی مورد نیاز برای تبخیر تنظیم میكند. این تعادل بطور انحصاری بستگی به فشار بخار آب هوای اطراف دارد و بنابراین میزانی از رطوبت مطلق است. دما در تعادل بوسیله اندازهگیری مقاومت (1) ثبت میشود و سپس بعنوان یك كمیت الكتریكی عمل میكند. اندازهگیری رطوبت نسبی 90-15% در دمای °C 60-0 ممكن است. زمان پاسخ برحسب دقیقه میباشد اهمیت تكنیكی این آشكارگرهای كلاسیك امروزه كه سنسورهای قابل كوچك كردن، چیپر هستند، تندتر و بعضی اوقات خیلی صحیح است. سه روش وجود دارد.
کليد هاي مجاورتي القائی به دسته ای از پراگسيميتي سوئیچها گفته میشود که به صورت کليدهائي غير مکانيکي در اثر مجاورت با فلزات تحريک گرديده و حضور شيء را حس ميکند .اين کليدها از پر مصرف ترین نمونۀ کلیدهای مجارتی بوده و در صنایع و کاربردهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد .برای انتخاب این نمونه سنسور القائی بایستی به فاصلۀ سنس ، قطر سنسور ، نوع خروجی ، تعداد خروجی و نوع تغذیه توجه داشت .
در صنایع بزرگ برای کنترل و مانیتورینگ پروسه های صنعتی متعدد و هماهنگی و نظارت همچنین ثبت اطلاعات دیگر نمیتوان از یک کنترلر ساده یا PLC کمک گرفت و نیاز به یک سیستم جامع اتوماسیون در کل plant میباشد . برای مثال یک پالایشگاه که پروسه های صنعتی مختلف شیمیائی در آن در حال انجام و وابسته به هم میباشد نیاز به شبکه اطلاعاتی وسیعی برای ارتباط واحدهای مختلف و نظارت و همچنین کنترل و مدیریت بر آنها از سطح تجهیزات نظیر سنسورها و اکچوئیتورها و همچنین کنترلر ها خواهیم داشت اینجاست که یک سیتم با معماری باز و توزیع یافته و جامع به کمک ما می آید که میتواند یکی سیستم DCS و یا SCADA باشد .
برای راه اندازی یک چنین سیستمی به دانش فنی نسبت به انواع RTU یا Remot I/O و همچنین مفاهیم شبکه های صنعتی فیلدباس و نرم افزار های مربطه میباشد .
DCS که مخفف Distributed control system ميباشد به عنوان سيستم کنترلي توزيع يافته تعبير ميگردد . چنانچه آشنائي کامل با تجهيزات کنترلي جديد نظير PLC هاي مدرن و همچنين سنسورهاي هوشمند داشته باشيد براي آشنائي با DCS نيمي از راه را طي کرده ايد . تصور کنيد اتوماسيوني که قرار است در پروژه اي اجرا کنيد نياز به کنترل تعداد قابل توجه ورودي و خروجي نا متمرکز داشته باشد که با فاصله قابل توجهي در محيط صنعتي شما قرار دارند .اينجاست که شما با يک کنترلر معمولي PLC قادر به نظارت و کنترل کل سيستم نخواهيد بود و DCS يا کنترل توزيع يافته تنها راه حل است .
يا شفت اينکودر (Shaft encoder) به نوعي يک تجهيز نوري است که حرکت دوراني يا همان موقعيت گردشي يک شافت يا محور را به صورت خروجي ديجيتال کد ميکند . مهندسان ابزار دقيق و اتوماسيون از اين تجهيز که در حقيقت ترانسديوسر زاويه است در کاربردهاي فرآواني که نياز به اندازه گيري دقيق گردش شافت ميباشد نظير روبوتيک ، دستگاه هاي CNC ، فيدبک کنترل دور موتور و ... استفاده ميکنند .به طور کلي انکودرهاي به دو تيپ يا دسته بندي تقسيم ميشوند :
مطلق (absolute)
افزايشي يا نسبي (incremental)
بحث در مورد مکانيزم اندازه گيري شفت انکودرهاي مطلق و افزايشي به درازا ميکشد در اينجا به گفتن اين نکته بسنده ميکنيم که در صورتي که نياز به اندازه گيري موقعيت مطلق زاويه نسبت يه يک نطقه مشخص داشته باشيم از نمونه هاي مطلق و در صورتي که جهت اندازه گيري تعداد دور در واحد زمان براي مثال در موتورها بخواهيم استفاده کنيم از افزايشي بايستي استفاده کرد .
شدت صوت يا صوت سنج سطح Sound Level Meter معمولاً در محيطهائي که آلودگي صوتي دارند و براي نمايش شدت صوت در محيط پيرامون مورد استفاده قرار ميگيرد . بلند يا آرام؛ تن صداي بالا، تن صداي پايين يا هر پهناي باندي؛ متناوب يا مداوم.
از آن براي اندازه گيري سطوح صدايي در کارخانجات، مدارس، ادارات و هواپيماها و يا براي بررسي خواص صوتي تأسيسات استاديوها، تالارهاي سخنراني و آمفي تئاترها استفاده مي شود.
در مدلهاي شدت صوت سنج آنالوگ يک عقربه بزرگ به منظور سنجش سريع صدا در هر محيطي تعبيه شده است. در مدلهاي ديجيتال سنسوري نظير ميکروفن در دستگاه تعبيه شده است
ضخامت سنجي مواد در مواردي که امکان دسترسي به دوطرف سطح نباشد به کمک تجهيزاتي به نام ضخامت سنج اولتراسونيک انجام ميگيرد.براي مثال فرسايش فلزات در موارد متعددي نظير لوله هاي جابجائي مواد باعث نازک شدن ضخامت فلز شده و به روشهاي معمول اندازه گيري ضخامت اين کار امکان پذير نخواهد بود . اين ضخامت سنجها که به اولتراسونيک معرف هستند به کمک پراب خود امواج اولتراسونيک را ارسال و انعکاس آن از مرز پائيني دريافت و با مقايسه آنها با هم به ضخامت با دقت قابل توجه دست مييابد .
در یک لوپ کنترل ، کنترلر با توجه به فیدبکی که از سنسور و مقادیر پروسه دریافت میکند و مقایسه آن نسبت به نقطۀ تنظیم پروسه برای رسیدن به نقطۀ تنظیم با فرمان دادن به اکچوئيتور يا عمل کننده باعث تغییرات لازم در مقادیر پروسه میگردد که سبب رسیدن به نقطه تنظیم میشود . برای مثال در یک لوپ کنترلي در بازوی حرکتی یک روبات عمل کننده تجهیزی است که با توجه به مقادیری که از سنسور موقعیت به کنترلر دستگاه میرسد و فرمانی که به یک استپ موتور میدهد در حقیقت انرژی را به حرکت قابل کنترل تبديل ميکند و باعث اعمال نيرو و جابجائی کنترل شده ميشود .به عبارت دیگر اکچوئيتور در حوزه کنترل حرکت تجهیزی است که با توجه به فرمان کنترلر انرژي را با مکانیزم پنوماتيکي ، الکتريکي ، هيدروليکي ، الکترومکانیکی و ... گرفته تبديل به حرکت قابل کنترل جهت استفاده در سیستمهای مختلف حرکتی میکند با این تعریف ، این نوع عمل کننده ها را در کارخانجات صنعتي تحت نام سرو موتورها ، استپ موتور ، سیلندرهای پنوماتیک یا هیدرولیک هستند که نظیر ماهیچه های بدن انسان وظیفه جابجائی و حرکت کنترل شده را به عهده دارند . در ادامه با توجه به ماهیت کار عمل کننده یا اکچوئتور حرکتی میتوان به مدلهای خطی با linear و گردنده یا rotary اشاره نمود برای مثال عمل کنندۀ مورد نیاز برای باز کردن یک گلاب ولو یا درب خانه از نوع خطی و برای باز یا بسته کردن یک بال ولو یا شیر توپی یا پروانه ای از مدلهای Rotary یا گردنده بایستی استفاده نمود . همچنین در مواردی که نیاز به نیروی زیاد میباشد از سیلندرهای هیدرولیک و برای سرعت بالا از سیلندرهای پنوماتیک استفاده نمود.
با تعریف اولیه عمل کننده در یک لوپ کنترلی دما، یک رله یا کنتاکتور و یا رله حالت جامد نقش اکچوئیتور و یا عمل کننده را می تواند به عهده داشته باشد و با توجه به افزایش و یا کاهش دما ( که از طریق سنسور دما حس میشود) و فرمان کنترلر ، به روشن یا خاموش کردن منبع حرارتی اقدام میکند . توجه داشته باشید در صورتی که از گاز یا سوخت دیگری برای گرم کردن استفاده شود اکچوئیتور به سولنئید ولو یا کنترل ولوی اطلاق میشود که نقش کاهش یا افزایش سوخت را خواهد داشت .
عمل کننده های هیدرولیک شامل انواع سیلندر و هیدروموتورهائی است که به کمک نیروهای هیدروستاتیکی منجر به حرکت و جابجائی میشوند . اکچوئیتور های هیدرولیک بیشتر در مواردی که نیاز به نیروی بالا و جابجائی کم میباشد مورد و همچنین سرعت کم مورد استفاده قرار میگیرد .
اکچوئیتور هیدرولیکی به دو دسته خطی و گردشی یا لینیر و روتاری تقسیم میشوند . نمونه های خطی نظیر سیلندرهای هیدرولیک و نمونه های گردنده نظیر هیدروموتورها باعث انتقال نیرو و انرژی در مسیر مورد نظر میگردند .